لقب ابوالقاسم فردوسی طوسی، حکیم سخن و حکیم طوس میباشد. ابوالقاسم فردوسی شاعر حماسه سرای ایرانی است و کتابی با شهرت جهانی به اسم شاهنامه را نگاشته است و در زنده نگه داشتن فارسی میانه که زبان رسمی ایران در دوران ساسانیان و دنباله زبان فارسی باستان بوده را تا حدودی از نابودی و انقراض نجات داده است.
به گزارش پایگاه خبری هنری بُراق حامیم، ایشان در دوران جوانی ثروتمند بوده و از نظر مالی زندگی ایشان در وضعیت خوبی قرار داشته است ولی ایشان در دوران پیری خود از تنگدستی و بیپولی سخن میگویند. فردوسی را به عنوان بزرگترین شاعر و سراینده فارسی زبان میشناسند که از شهرت و مقبولیت جهانی برخوردار بوده و کتاب شاهنامه که حماسه ملی ایران است را سروده است، فردوسی را به سبب کارهای ارزشمندی که انجام داده است با نامهای حکیم سخن و حکیم طوس نیز میشناسند و از او به نیکی یاد میکنند.
نام کامل: ابوالقاسم حسن منصور بن محمد بن اسحاق شرفشاه طوسی
تخلص: فردوسی
لقب: حکیم سخن و حکیم طوس
تولد: ۳۲۹ هجری قمری
محل تولد: روستای پاژ در طوس خراسان
محل زندگی: طوس، پاژ
دلیل سرشناسی: سرایش شاهنامه
پیشه: شاعر و دهقان
زمینه کاری: ادبیات و شعر
ملیت: ایرانی
در زمان حکومت: فرمانروایی سامانیان و غزنویان
سبک نوشتاری: سبک خراسانی
تاثیر پذیرفته از: آیین مزدیسنا، زروانی و مهرپرستی، جنبش شعوبیه، رودکی و دقیقی
تاثیر گذاشته بر: ادب فارسی و ادبیات جهان
درگذشت: ۴۱۶ هجری قمری، طوس
آرامگاه: خراسان رضوی، ایران
زندگی نامه
فردوسی کیست؟
ابوالقاسم فردوسی طوسی که در ۳۲۹ هجری قمری متولد شده و در تاریخ ۴۱۶ هجری قمری درگذشته است، ملقب به حکیم سخن و حکیم طوس میباشد، ایشان شاعر حماسه سرای ایرانی بودند و شاهنامه را که از نظر جهانی به شهرت رسیده و حماسه ملی ایران میباشد را نگاشته است.
بسیاری از افراد فردوسی را بزرگترین سراینده به زبان فارسی میدانند که از شهرت جهانی برخورد بوده و قدمهای مهم و تاثیرگذاری برداشته است.
نام کامل ابوالقاسم فردوسی، ابوالقاسم حسن منصور بن محمد بن اسحاق شرف شاه میباشد و در روستای پاژ از توابع بلوک طابران طوس خراسان در دوران سلطنت سامانیان در تاریخ ۳۲۹ خورشیدی متولد شده است.
ایشان شاعر بوده و پدرشان ابومنصور از کشاورزان بزرگ خراسان بودهاند، مادرشان گردویه زهرا دختر یکی از شاهزادگان مازندرانی به نام اسپهبدان بودهاند و ایشان سه خواهر تنی هم داشتهاند.
خانواده فردوسی اهل علم و دانش بوده و به تحصیل علاقهمند بودهاند، به خاطر وجود این نگرش در خانواده، ایشان مقدمات تحصیل و علم جویی را نزد پدرشان ابومنصور و در مکتبخانههای پاژ و طوس فرا گرفتند و پایههای علم و دانش را در وجود خود بنا نهادند، سپس برای ادامه تحصیل و رسیدن به سطحهای بالاتر از علم و دانش به مدرسهای در طوس رفتند و از همان دوران به خواندن داستانهای تاریخی و حماسی علاقمند شدند.
ایشان در مدرسه با فردی به نام محمد بن حسن که بعد از شاعر شدن نام دقیقی را برای خود انتخاب کرد، دوست و هم اتاق شد و آنها به مدت چهل سال با یکدیگر دوست و همنشین بودند.
ابوعبدالله محمد بن حسن معروفی بلخی در ۳۲۵ هجری قمری در بلخ دیده به جهان گشود، معروفی بلخی در سرودن غزل و قصیده و مثنوی مهارت داشت و از آثارش میتوان به دیوان وی اشاره کرد.
فردوسی در حدود سالهای ۳۷۰ یا ۳۷۱ هجری قمری به نظم درآوردن شاهنامه را آغاز کرد، نظم در لغت به معنی به هم پیوستن و در رشته کشیدن دانههای جواهر است و در اصطلاح سخنی است که دارای وزن و قافیه باشد که مرادف آن را شعر میگوییم.
فردوسی در آن زمان ثروت و دارایی زیادی داشت و از لحاظ مالی در شرایط خوبی به سر میبرد البته ناگفته نماند که برخی از بزرگان و صاحب منصبان خراسان که به تاریخ باستان ایران علاقمند بودند، وی را یاری کرده و با او به خوبی رفتار میکردند ولی به مرور زمان و پس از گذشت سالهای زیاد، در حالی که فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود، دچار فقر و تنگدستی شد و با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکرد.
فردوسی در دوران نوجوانی و جوانی اش وضعیت مالی خوبی داشت و به همین دلیل این امکان برای او فراهم شد که بازه زیادی از نوجوانی و جوانیاش را به مطالعه و تحقیق راجب تاریخ پرداخته و زندگیاش را به علم اندوزی اختصاص دهد. فردوسی هرچه بیشتر راجب تاریخ ایران مطالعه میکرد، بیشتر و بیشتر به آن علاقمند میشد و اشتیاقش برای دانستن، فزونی مییافت.
دوران کودکی فردوسی با دوران پادشاهی سامانیان همزمان بود و پادشاهان سامانی به ادبیات ایران علاقه بسیار داشتند، همین موضوع باعث شد که بستر مناسبی برای علاقمندان به ادبیات فراهم شود و آنها زمینه پیشرفت و توسعه داشته باشند. فردوسی در این شرایط که علاقه به علم و ادبیات فراوان بوده و نوعی امتیاز محسوب میشد، چشم جهان گشوده و در چنین اتمسفری زندگی کرد بنابراین به داستانها و افسانههای کهن ایرانی علاقمند شد تا جایی که تصمیم به نوشتن مجموعه ای عظیم از داستانهای اساطیری ایرانیان گرفت و در این راه قدمهای مهم و تاثیرگذاری برداشت.
حکیم ابوالقاسم فردوسی در سالهای نخستین زندگی شان مقدمات علم و دانش را گذراندند و از دوران جوانی رویای شاعری را در سر میپروراندند و برای رسیدن به آن اشتیاق فراوان داشتند. فردوسی از همان دوران جوانی برای احیای مفاخر پهلوانان و پادشاهان بزرگ ایرانی از طریق شعر و شاعری بسیار کوشید، او مفاخر را تکریم کرده و برای زنده نگه داشتن نام و بزرگی آنان سعی و تلاش بسیاری کرد و همین طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او برای زنده کردن مفاخر ملی باعث به وجود آمدن شاهکاری بزرگ به نام شاهنامه شد.
زندگی ابوالقاسم فردوسی
لقب ابوالقاسم فردوسی طوسی، حکیم سخن و حکیم طوس میباشد. ابوالقاسم فردوسی شاعر حماسه سرای ایرانی است و کتابی با شهرت جهانی به اسم شاهنامه را نگاشته است و در زنده نگه داشتن فارسی میانه که زبان رسمی ایران در دوران ساسانیان و دنباله زبان فارسی باستان بوده را تا حدودی از نابودی و انقراض نجات داده است.
ایشان در دوران جوانی ثروتمند بوده و از نظر مالی زندگی ایشان در وضعیت خوبی قرار داشته است ولی ایشان در دوران پیری خود از تنگدستی و بیپولی سخن میگویند. فردوسی را به عنوان بزرگترین شاعر و سراینده فارسی زبان میشناسند که از شهرت و مقبولیت جهانی برخوردار بوده و کتاب شاهنامه که حماسه ملی ایران است را سروده است، فردوسی را به سبب کارهای ارزشمندی که انجام داده است با نامهای حکیم سخن و حکیم طوس نیز میشناسند و از او به نیکی یاد میکنند.
خلاصه زندگی نامه
نام کامل: ابوالقاسم حسن منصور بن محمد بن اسحاق شرفشاه طوسی
تخلص: فردوسی
لقب: حکیم سخن و حکیم طوس
تولد: ۳۲۹ هجری قمری
محل تولد: روستای پاژ در طوس خراسان
محل زندگی: طوس، پاژ
دلیل سرشناسی: سرایش شاهنامه
پیشه: شاعر و دهقان
زمینه کاری: ادبیات و شعر
ملیت: ایرانی
در زمان حکومت: فرمانروایی سامانیان و غزنویان
سبک نوشتاری: سبک خراسانی
تاثیر پذیرفته از: آیین مزدیسنا، زروانی و مهرپرستی، جنبش شعوبیه، رودکی و دقیقی
تاثیر گذاشته بر: ادب فارسی و ادبیات جهان
درگذشت: ۴۱۶ هجری قمری، طوس
آرامگاه: خراسان رضوی، ایران
زندگی نامه
فردوسی کیست؟
ابوالقاسم فردوسی طوسی که در ۳۲۹ هجری قمری متولد شده و در تاریخ ۴۱۶ هجری قمری درگذشته است، ملقب به حکیم سخن و حکیم طوس میباشد، ایشان شاعر حماسه سرای ایرانی بودند و شاهنامه را که از نظر جهانی به شهرت رسیده و حماسه ملی ایران میباشد را نگاشته است.
بسیاری از افراد فردوسی را بزرگترین سراینده به زبان فارسی میدانند که از شهرت جهانی برخورد بوده و قدمهای مهم و تاثیرگذاری برداشته است.
نام کامل ابوالقاسم فردوسی، ابوالقاسم حسن منصور بن محمد بن اسحاق شرف شاه میباشد و در روستای پاژ از توابع بلوک طابران طوس خراسان در دوران سلطنت سامانیان در تاریخ ۳۲۹ خورشیدی متولد شده است.
ایشان شاعر بوده و پدرشان ابومنصور از کشاورزان بزرگ خراسان بودهاند، مادرشان گردویه زهرا دختر یکی از شاهزادگان مازندرانی به نام اسپهبدان بودهاند و ایشان سه خواهر تنی هم داشتهاند.
خانواده فردوسی اهل علم و دانش بوده و به تحصیل علاقهمند بودهاند، به خاطر وجود این نگرش در خانواده، ایشان مقدمات تحصیل و علم جویی را نزد پدرشان ابومنصور و در مکتبخانههای پاژ و طوس فرا گرفتند و پایههای علم و دانش را در وجود خود بنا نهادند، سپس برای ادامه تحصیل و رسیدن به سطحهای بالاتر از علم و دانش به مدرسهای در طوس رفتند و از همان دوران به خواندن داستانهای تاریخی و حماسی علاقمند شدند.
ایشان در مدرسه با فردی به نام محمد بن حسن که بعد از شاعر شدن نام دقیقی را برای خود انتخاب کرد، دوست و هم اتاق شد و آنها به مدت چهل سال با یکدیگر دوست و همنشین بودند.
ابوعبدالله محمد بن حسن معروفی بلخی در ۳۲۵ هجری قمری در بلخ دیده به جهان گشود، معروفی بلخی در سرودن غزل و قصیده و مثنوی مهارت داشت و از آثارش میتوان به دیوان وی اشاره کرد.
فردوسی در حدود سالهای ۳۷۰ یا ۳۷۱ هجری قمری به نظم درآوردن شاهنامه را آغاز کرد، نظم در لغت به معنی به هم پیوستن و در رشته کشیدن دانههای جواهر است و در اصطلاح سخنی است که دارای وزن و قافیه باشد که مرادف آن را شعر میگوییم.
فردوسی در آن زمان ثروت و دارایی زیادی داشت و از لحاظ مالی در شرایط خوبی به سر میبرد البته ناگفته نماند که برخی از بزرگان و صاحب منصبان خراسان که به تاریخ باستان ایران علاقمند بودند، وی را یاری کرده و با او به خوبی رفتار میکردند ولی به مرور زمان و پس از گذشت سالهای زیاد، در حالی که فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود، دچار فقر و تنگدستی شد و با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکرد.
فردوسی در دوران نوجوانی و جوانی اش وضعیت مالی خوبی داشت و به همین دلیل این امکان برای او فراهم شد که بازه زیادی از نوجوانی و جوانیاش را به مطالعه و تحقیق راجب تاریخ پرداخته و زندگیاش را به علم اندوزی اختصاص دهد. فردوسی هرچه بیشتر راجب تاریخ ایران مطالعه میکرد، بیشتر و بیشتر به آن علاقمند میشد و اشتیاقش برای دانستن، فزونی مییافت.
دوران کودکی
فردوسی با دوران پادشاهی سامانیان همزمان بود و پادشاهان سامانی به ادبیات ایران علاقه بسیار داشتند، همین موضوع باعث شد که بستر مناسبی برای علاقمندان به ادبیات فراهم شود و آنها زمینه پیشرفت و توسعه داشته باشند. فردوسی در این شرایط که علاقه به علم و ادبیات فراوان بوده و نوعی امتیاز محسوب میشد، چشم جهان گشوده و در چنین اتمسفری زندگی کرد بنابراین به داستانها و افسانههای کهن ایرانی علاقمند شد تا جایی که تصمیم به نوشتن مجموعه ای عظیم از داستانهای اساطیری ایرانیان گرفت و در این راه قدمهای مهم و تاثیرگذاری برداشت.
حکیم ابوالقاسم فردوسی در سالهای نخستین زندگی شان مقدمات علم و دانش را گذراندند و از دوران جوانی رویای شاعری را در سر میپروراندند و برای رسیدن به آن اشتیاق فراوان داشتند. فردوسی از همان دوران جوانی برای احیای مفاخر پهلوانان و پادشاهان بزرگ ایرانی از طریق شعر و شاعری بسیار کوشید، او مفاخر را تکریم کرده و برای زنده نگه داشتن نام و بزرگی آنان سعی و تلاش بسیاری کرد و همین طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او برای زنده کردن مفاخر ملی باعث به وجود آمدن شاهکاری بزرگ به نام شاهنامه شد.
لحن و سخن فردوسی لطیف و زیبا و در عین حال پر از شور و شوق و حرارت است. طبع لطیف و روحیه وطن پرستی و وطن دوستی فردوسی در اشعار شاهنامه دیده میشود. فردوسی به ایران زمین و قهرمانان و دلیرانی که افسانههایشان به این آب و خاک تعلق داشت، عشق میورزید.
در اشعار فردوسی از سرزش، نکوهش، دشنام و فحش، دروغ، چاپلوسی کردن و چرب زبانی و هر سخنی که فاقد ارزش ادبی باشد، خبری نبود.
ابوالقاسم فردوسی شاعری اهل اخلاق و ادب و فضیلت دوست بود که نامش در ادبیات حماسی ایران بسیار پرآوازه است به همین دلیل شاهنامه را نیز میتوان اثر حماسی منحصر به فردی نامید که در ادبیات ایران تاثیر بسزایی گذاشته است.
مهمترین اثر فردوسی
کتاب شاهنامه است که شامل ۶۰ هزار بیت میباشد، این کتاب یکی از بزرگترین آثار ادبیات کهن فارسی میباشد که از اصالت زیادی برخوردار است.
پژوهشگران بر این باورند که فردوسی از شاهنامه ابومنصوری تاثیر گرفته و شاهنامه خودش را بر پایه شاهنامه ابومنصوری از سن حدود ۳۰ سالگی شروع به نوشتن کرده است و توانسته چنین اثر بینظیری را خلق کند.
نخستین کتاب نثر (نثر کلامی است که وزن و قافیه نداشته باشد) فارسی که به عنوان یک اثر مستقل عرضه شد، شاهنامه ابومنصوری بود که در سال ۳۴۶ هجری قمری به دستور و سرمایه ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی، حاکم طوس و به دست ابومنصور معمری، وزیر او به رشته تحریر کشیده شد.
این شاهنامه که به نثر نوشته شده بود، به تاریخ ایران پیش از اسلام میپرداخت و اصلیترین منبع فردوسی در سرایش شاهنامه بوده است.
اصل کتاب شاهنامه ابومنصوری در گذر زمان از بین رفته و در دسترس نیست اما مقدمه آن که چیزی حدود پانزده صفحه است سالها به عنوان مقدمه شاهنامه فردوسی در ابتدای دست نوشته یا نسخه خطی شاهنامه فردوسی نوشته میشده و همین مقدمه پربار و مهم باعث شده که شاهنامه ارزش و اهمیت بیشتری پیدا کند و به برکت همین مقدمه دستنویس، شاهنامه به کتابی ارزشمند تبدیل شده که همواره از آن به عنوان یک شاهکار یاد میشود.
مقدمه شاهنامه ابومنصوری و کتاب تاریخ بلعمی یا تاریخنامه بزرگ ترجمه ای است که ابوعلی محمد بن محمد بلعمی از کتاب تاریخ پیامبران و پادشاهان یا همان تاریخ طبری مشهور نوشته محمد جریر طبری ترتیب داده است و چند کتاب انگشت شمار دیگر، یکی از قدیمیترین نثرهای فارسی هستند که امروزه به جای ماندهاند و از جمله گرامیترین میراثهای ادبی زبان فارسی به شمار میروند.
شاهنامه فردوسی حماسه ای منظوم و بر حسب دست نوشتههای موجود دربرگیرنده نزدیک به پنجاه هزار تا شصت و یک هزار بیت و و یکی از بزرگترین و برجستهترین سرودههای حماسی جهان، اثر فردوسی است که سرایش آن دستاورد دست کم حدود سی سال کار پیوسته این سخنسرای ایرانی است، شاهنامه فردوسی مجموعه ای عظیم از داستانهای ملی و تاریخ کهن پادشاهان قدیم ایران و پهلوانان و دلیرمردان بزرگ سرزمین ماست که کارهای پهلوانی آنها را همراه با فتح و ظفر و مردانگی شجاعت و دینداری توصیف میکند.
حکیم ابوالقاسم فردوسی برای نوشتن چنین اثر گرانبها و پرباری، سی و پنج سال از عمر گران بهایش را صرف کرده و در این راه تمام وقت و همت خود را وقف کرده است تا شاهنامه را به هیچ کم و کاستی ارائه کند.
وقتی شاهنامه را به پایان رساند، آن را به سلطان محمود غزنوی که مقتدرترین سلطان سلسله ترک غزنویان بود، تا شاید از سلطان محمود پاداشی در خور کار گرانبهایش دریافت نماید و ماهیت زندگیش را ارتقا دهد، سلطان محمود در ابتدا وعده داد که شصت هزار دینار به عنوان پاداش و جایزه به فردوسی بپردازد ولی پس از گذشت مدت زمان اندکی از وعدهای که داده بود منصرف شد و تنها شصت هزار درهم یعنی یک دهم مبلغی که وعده داده بود را برای او فرستاد.
حکیم ابوالقاسم فردوسی از بدعهدی و پیمان شکنی سلطان محمود رنجیده خاطر شد و به همین دلیل از غزنین که پادشاه غزنویان بود خارج شد و به سفر کردن پرداخت و بعد از مدتی به زادگاهش خراسان بازگشت.
فردوسی مردی یکتاپرست بود و به وحدت خدا ایمان داشت و پیرو مذهب شیعه بود، او در شاهنامه به سپاس و ستایش از خدا پرداخته و در این باره سخنان زیبا و دلنشینی سروده بود ولی سلطان محمود سنی بوده و معتقد بود که پس از پیغمبر اسلام خلفای راشدین به ترتیب خلیفه و امیرالمومنین میباشند، البته به تمام این موارد باید اضافه کنیم که تمام شاهنامه درباره مفاخر و بزرگان ایرانی صحبت کرده و قبایل ترک تبار آن زمان که نیاکان سلطان محمود را هم در بر میگرفتند مذمت و سرزنش میکرد و در نهایت تمام این مسائل باعث شد که سلطان محمود به پیمان خود وفا نکند.
البته بعد از گذشت مدت زمان کوتاهی، سلطان محمود از عملکرد و واکنش خود نادم و پشیمان شد و فرمان داد که همان شصت هزار دینار را به طوس خراسان فردوسی تقدیم کنند ولی هدیه سلطان محمود زمانی به طوس رسید که فردوسی با سربلندی و افتخار و پشت سر گذاشتن عمری طولانی و با عزت و افتخار، دار فانی را وداع گفته و به دیدار حق شتافته بود، جالب این است که دختر والا همت فردوسی از پذیرفتن هدیه پادشاه خودداری نمود و آن را پس فرستاد و افتخار دیگری بر افتخارات پدر بزرگوارش افزود.
دختر فردوسی، انسانی نیک سرشت بود که پس از درگذشت پدر بزرگوارش باقی بود و با اعمال نیکی که انجام داد، در تاریخ ماندگار شد بدون آنکه نامی از او باقی بماند. آثار خیرخواهانه دختر فردوسی هنوز در گوشه و کنار خطه هنرپرور خراسان باقی مانده است.
مطالب جالب
هوشنگ سیحون
کتاب “مثلهای آموزنده قرآن”
«حسن ریاحی»، نمادی از هنر و فرهنگ ایرانی-اسلامی