بهمن ۲۳, ۱۴۰۳

بُراق حامیم

پایگاه خبری تخصصی هنر ایرانی اسلامی

زبان چیست

زبان

مجموعه علائمی که بین اشخاص ایجاد ارتباط کند زبان نامیده می‌شود. علامت چیزی است که می‌توان آن را ادراک بکنیم و آن علامت جای شیئی را می‌گیرد که ادراکش ممکن نیست.

 

به گزارش  پایگاه خبری هنری بُراق حامیم، زبان مجموعه علائمی که بین اشخاص ایجاد ارتباط کند زبان نامیده می‌شود. علامت چیزی است که می‌توان آن را ادراک کرد و آن علامت جای شیئی را می‌گیرد که ادراکش ممکن نیست.
مثلاً چراغ قرمز که با چشم می‌بینیم نشانه توقف است اما خود توقف را نمی‌توانیم ببینیم یعنی در حقیقت با قوای حسی خود درک بکنیم.

علائم بر چند نوع است، ارادی، مادی، بینابین. علائم اداری مانند علامت‌های راهنمایی، علائم جبر و غیره که فقط کافیست یک بار آنها را بشناسیم، علائم مادی نشانه‌هایی است که مثلاً از تبهکاران به جای می‌ماند که موجب پی بردن به هویت آنها می‌شویم، علائم بینابین مانند خندیدن و گریستن و ترش کردن است که علائم در وهله اول جنبه غیر ارادی داشته و ناشی از انقباض عضله‌های چهره بر اثر تحریک‌ها وارده بر اعصاب بوده است. در حالی که بعداً به صورت ارادی درآمده است مثلاً وقتی انسان غمگین باشد و در محفلی به عللی بخواهد خود را شادمان نشان دهد یا بخندد این علائم را به صورت ارادی به کار می‌برد و اصولاً خود خنده را ما در حال حاضر جانشین عواطف و احساس‌های شادی فرین خود می‌کنیم. یعنی جهت نشان دادن عواطف و احساس‌های درون خویش خنده را که علامت آن است به صورت ارادی می‌نمایانیم.

سخنگویی

سخنگویی به کار بردن مجموعه‌ای از علائم برای بیان کردن مجموعه‌ای از معانی است، انسان نخستین بار، حرکات و ادا و ادوارهای خود که به دست‌ها و پاها و چشم‌ها و سایر اعضای بدنش می‌داد یا با صورت‌های گوناگون و صداهایی که از حنجره برمی‌آورد منظور خویش را بیان می‌کرد. اما جوامع متمدن امروز خط را برای سخنگویی به کار می‌برند با اینکه زبان معمولی اقوام کنونی نوع بشر مرکب از علائم صوتی است اما باز برای اینکه بشریت بیشتر بتواند طرف مقابل منظور  را دریاف کند، از حرکتهای اعضای بدن نیز یاری می جویند. این دگرگونی در سخنگویی به سادگی انجام نپذیرفته است بلکه تلاش مداوم نسل بشر و زندگی اجتماعی در این مهم نقش موثری داشته است.

منشاء زبان

بعضی از فلاسفه مانند کندیاک Condillac از فیلسوفان جدید و افلاطون از حکماء قدیم عقیده دارند که هیچ اسمی به هیچ شیئی اختصاص ندارد بلکه این قراردادهای اجتماعی است که آن “تعلق” را بوجود آورده است. در جواب اینان چنین گفته شده است که اصولا وقتی عده ی می توانند قراردادهایی کنند که نخست سخن بگویند و افکارشان را مبادله سازند پس چگونه انسان سخنان و افکاری را که در آن مجلس قراردادی بیان داشته قبلا” خود وضع کرده است.
نظریه ای که امروزه مورد قبول است این است که در خود انسان سخنگوئی عقلی حاصل تحولی است که در زبان طبیعی یعنی مجموعه تعبیرهای عاطفی از قبیل جنبشها و فریادها و اشاره های نخستین رخ داده است. برای مثال باید گفت که مثلا کودک در روزهای نخست وقتی گرسنه است فریاد میزند. فریاد نخستین او جنبه فیزیولوژیک محض دارد اما بعدها چون در می یابد که هروقت او فریاد می زند مثلا مادرش او را از گرسنگی رهایی می بخشد گریه و فریاد را جانشین خواست های خود کرده و از روی قصد و نیت شروع به گریه می کند. در حقیقت او برای تعبیر عواطف خود علامتی را که حاکی از معنائی است بکار می برد. بعد از این مرحله به جنبه اجتماعی سخنگوئی می رسیم، کودک وقتی بزرگتر شد کلماتی که از اجتماع و
محیط خانواده آموخته است مورد استفاده قرار می دهد، حال باید بدانیم منشاء کلید ها از کجاست و چه تحولی را پیدا کرده است.

منشاء کلیدها

دانشمندانی مثل رنان Ernest renan فرانسوی (۱۸۲۳) – (۱۸۹۲) و ماکس مولر Max Muller زبان شناس انگلیسی (۱۸۲۳) – (۱۹۰۵ بر این عقیده اند که زبانها جملگی از زبان واحدی مشتق شده اند و حتی بعضی گفته اند که همه زبانهای جهان از اصل واحدی است اما خود این اصل چیست؟ بعضی آنرا یک بشر در راه تمدن موهبت الهی دانسته و بعضی دیگر غریزه اسرار آمیز طبیعی بر شمرده اند. فرضیه ای که بیشتر مورد توجه است این است که زبان “عمدا و با روش خاصی بوجود نیامده است بلکه علائم طبیعی در طی تاریخ زندگی بشر به مرور و خود بخود بصورت انتزاعی (مفہوم کلی) درآمده است .
برگسون Bergson (۱۸۵۹ – ۱۹۴۱) میگوید: “علائم نخست چسبیده بی معانی بوده است کم کم این علائم از خود معانی جدا شده و بصورت کلمه های انتزاعی درآمده است. این سیر تطوری را می توان در سه مرحله خلاصه کرد:
۱ – مرحله عاطفی
۲- مرحله ارادی
۳- مرحله مفهومی
در مرحله نخست هر عاطفه ای با تعبیر طبیعی خود همراه بوده است که مثال آن قبلا” در مورد کودک ذکر شد. در مرحله دوم تعبیر حالت از خود جدا شده و حالت با اراده خود انسان جهت بیان بکار رفته است و در مرحله سوم بصورت مفهوم کلی درآمده است یعنی دیگر هیچ کلمه فقط یک حالت عاطفی مخصوص نیست بلکه هر کدام از آن تعبیرها در احوالهای مشترک است که کلمه و متشابه بکار می رود.

تعبیر

پس بشر ابتدایی جز با فریاد و اشاره نمی توانسته است بنحو دیگری مطلب خود را بیان بکند و همین که انسان مراحل کمال را پیمود و برای ادای مفاهیم ذهنی خویش لغاتی بدست آورد در آغاز این مرحله برای بیان مقاصد خود از صداهای طبیعی تقلید کرد چنانکه هنوز هم در زبانهای ملل گوناگون از این نوع تقلید نشان ها و کلماتی بجای مانده است .
شر شر آب، چهچه ،بلبل عوعو سگ و غارغار کلاغ و بسیاری نظایر اینها که به تقلید صوتهای طبیعی است و جغجغه و فشفشه و توپ و تفنگ و فشنگ از روی مناسبت با صوتهای طبیعی این اشیاء بر آنها اطلاق شده است.
پس زبان ،مجموعه علائم خشک و جامد نیست که به میل انسان با به حکم قرار داد او بیان کننده معانی اشیاء و احوال باشد بلکه این خود زبان است که اشیاء و احوال را مجسم می سازد و خود معانی را در قالب میریزد و ظاهر می کند. یعنی کلمه را می توان معنی مجسم یا مظهر معنی دانست.
زبان جانوران و مقایسه مختصری با سخنگوئی انسان دانشمندان پس از بررسی بسیار روی شامپانزه ها در حدود سی قسم صدا یافتند که هر کدام از آنها متفاوت است. تعبیر عسل وقتی منبع غذائی بیابد به کندو برمی گردد اما برای سمت و توصیف که باشد تداعی کننده عاطفه یا احتیاج تشخیص داده اند.
اما زبان جانوران با سخنگوئی انسان تفاوتهای بسیار دارد که بطور خلاصه آنها را بیان میداریم:
۱ – زبان حیوان جنبه زیستی محض دارد mogted
۲ – علائم آنها محدود است.
۳ – آن علائم، ارثی و یا بهتر گفته شود فطری است.
۴ ـ قابل آموزش نیست البته باید توجه داشت که آموزش از طریق بازتاب های شرطی که دانشمند روسی پاولوف Pavlov (۱۸۴۹ -۱۹۳۶) با سگها انجام می داد و آنرا اساس کار خود قرار داده بود و در حقیقت آنها را باید اعمال غیر ارادی شرطی نامید، با کلماتی که در زبان انسان است هیچ تشابهی ندارد .
۵ – علائمی که در زبان حیوانی است جملگی از نوع علائم غیر ارادی است.(قبلا ” اشاره کردیم ) .
۶ – علائمی که از حیوان سر میزند یکطرفه است یعنی در مقابل او حیوان طرف خطاب نه می تواند جوابی بدهد و نه می تواند آنرا به حیوان دیگری منتقل کند.

تقسیم زبانها

علمای زبانشناسی ریشه زبانهای امروز را از سه گروه می دانند:
الف- زبانهای یک هجائی یا یک سیلابی یا زبانهای ریشه ئی لغات آنها فقط از یک ریشه است و بر ابتدا و یا انتهای آن هجایی افزوده نشده است. مثل زبانهای سامی ، آنامی و چینی
ب – زبانهای ملتصق این زبانها یک هجایی نیستند زیرا در لغتهای این زبانها در موارد اشتقاق بر ریشه هجاهایی افزوده اند اما ریشه به همان حال باقی مانده و همچنین هر چه افزوده اند بآخر ریشه چسبیده است. زبان ملل اورال آلتائی، ژاپونیها و اهالی ،کره، مردم جنوب مصر، سیاهپوستان افریقا و مردم استرالیا، فارسی، المانی از این نوع می باشد.
پ – گروه زبانهای پیوندی – در لغتهای این گروه بر ریشه هجاهایی افزوده اند البته هم بر ابتدا و هم به اخر ریشه زبانهای عربی، عبری و از زبان بشر در راه تمدن های کهن، بابلی ،آشوری، فنیقی و همچنین زبان ملل هند و اروپایی از این گروه می باشند. در مورد زبانهای این گروه سوم باید گفت که این زبانها از مراحل گروه یکم و دوم گذشته تا به این درجه رسیده اند. البته بسیاری از زبانها هم از مراحل یک و دو نگذشته و به همان حال نخستین باقی مانده اند. (۱۹۹۲)

زبان های معروف جهان

در این فهرست تنها زبانهایی نام برده شده است که بیش از ۵ میلیون نفر با آن صحبت می کنند

متأسفانه، ارائه یک لیست دقیق و به روز از زبان‌های پر تکلم به همراه تعداد دقیق کشورهای متکلم به آن‌ها، به دلیل پیچیدگی‌های موجود در تعیین دقیق مرزهای زبانی و تغییرات مداوم در جمعیت‌شناسی، بسیار دشوار است.
با این حال، می‌توان به طور کلی گفت که زبان‌های زیر از جمله پر تکلم‌ترین زبان‌های جهان هستند:
* انگلیسی: به عنوان زبان بین‌المللی، در بسیاری از کشورها به عنوان زبان دوم یا سوم آموزش داده می‌شود و در حوزه‌های مختلفی مانند تجارت، علم و فناوری کاربرد گسترده‌ای دارد.
* ماندارین: با بیشترین تعداد گویشور بومی، زبان رسمی چین و یکی از زبان‌های رسمی سازمان ملل متحد است.
* اسپانیایی: زبان رسمی بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین و اسپانیا است و در ایالات متحده نیز تعداد زیادی اسپانیول زبان وجود دارد.
* هندی: زبان رسمی هند و یکی از زبان‌های رسمی سازمان ملل متحد است.
* عربی: زبان رسمی بسیاری از کشورهای عربی و یکی از زبان‌های رسمی سازمان ملل متحد است.
* فرانسوی: زبان رسمی فرانسه و بسیاری از کشورهای آفریقایی و کانادا است.
* پرتغالی: زبان رسمی برزیل و پرتغال و برخی کشورهای آفریقایی است.
* روسی: زبان رسمی روسیه و برخی کشورهای مشترک‌المنافع است.

*فارسی: در حال حاضر، زبان فارسی در کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان زبان رسمی محسوب می‌شود. نام رسمی این زبان در این ۳ کشور به‌ترتیب فارسی (پارسی)، دری و تاجیکی است. افزون بر این، فارسی در ازبکستان زبان اقلیت بزرگی از کشور است.

برای اطلاعات دقیق‌تر و به روز، می‌توانید به منابع زیر مراجعه کنید:

* Ethnologue: این پایگاه داده جامع اطلاعاتی در مورد زبان‌های جهان ارائه می‌دهد، از جمله تعداد گویشوران، مناطق جغرافیایی و وضعیت زبان‌ها.
* Wikipedia: صفحه‌های مربوط به هر زبان در ویکی‌پدیا اطلاعات مفیدی در مورد تاریخچه، جغرافیای زبانی و وضعیت کنونی آن زبان ارائه می‌دهند.